زیگولی    zigooli

زیگولی zigooli

بلوتوث و ایمیل بازی
زیگولی    zigooli

زیگولی zigooli

بلوتوث و ایمیل بازی

چند جوک جالب اصفهانی خنده بازاره

مصارف جعبه یکبار مصرف پنیر در اصفهان:
1- خود پنیر
2- قالب یخ
3- پیمونه برنج
4- جا قرصی
5- جا ادویه‌ای
6- جا مدادی
7- کاسه حمام
8- تفاله گیر ظرفشویی
9- تحویل به بازیافت
10- افسوس خوردن که چرا دادنش بازیافت

------------------

خمیازه چیست؟!
حرکت نمایشی اصفهانی ها،
برای بیرون کردن مهمان از خانه!

----------------

اولین قومی که به فن آوری نانو دست پیدا کرد ند .اصفهانیها بودند . نانو پنیر ، نانو گوجه ؛ نانو خیار

----------------------

دختر اصفهانیه به دوست پسرش می گه شب بیا خونمون اگه موقعیت خوب بود
من یه سکه می اندازم پایین ، شب می شه : دختره یه سکه می اندازه پایین ولی هرچقدر وامیسته میبینه پسره بالا نمیاد سرش رو از پنجره بیرون می بره و بهش میگه چرا نمیای پسره میگه دارم دنبال سکه می گردم دختره میگه بیا بالا بهش کش بسته بودم الان تو دستمه

-------------------------

اصفهانیه تصادف کرده بوده نشسته بوده وسط خیابون میزده تو سرش که ماشینم! ماشینم داغون شد! خاک تو سرم شد. افسره میره بهش میگه بدبخت انقدر حرص ماشینتُ زدی که نفهمیدی دست چپت از مچ قطع شده! اصفانیه یه نیگاه میکنه به دستش و میگه:یا حضرتعباس ساعتم!
--------------------
اصفهانیه میره تهران بچش میگه بابا اینارا به سِگ میگن سَگ
-------------------

اصفهانیه یکشب پیتزا میخوره ؛
نان خشک میاد به خوابش و میگه :
آهای بی وفا . . . دیگه دوستم نداری؟!!

------------------------

اصفهانیه داشته رو خودش آب یخ میریخته ، میگن چرا اینجوری میکنی؟ میگه می خوام سرما بخورم. میگن چرا؟ میگه اخه یه پنیسلین دارم داره تاریخش میگذره

---------------------

یه تیکه آهن محکم روی پای یه اصفهانی میفته داد میزنه میگه آااااااااااااخ کفشم!!

------------------

یه شخصی از خیابون رد میشده ، میبینه یه بچه اصفهانی نشسته کنار خیابون گریه میکنه. جلو میره و میگه چی شده عزیزم ، پسر بچه میگه سکه 25 تومانی ام را گم کرده ام. مرد میگه اینکه گریه نداره بیا این25 تومانی مال تو! بچه باز هم به گریه کردن ادامه میده ، مرد میپرسه دیگه چیه ؟ بچه میگه اگه اون سکه را گم نکرده بودم الان 50 تومن پول داشتم!!

------------------

اصفهانیه در حال مرگ بوده از زنش می پرسه محمد کجاست ؟ زنش میگه : همین جا کنارت نشسته . میگه علی کجاست ؟ زنش میگه اونطرفت نشسته . میگه حامد کجاست ؟ میگه اونم همین جاست . یهو داد می زنه پس برای چی چراغ اون اتاق بی خودی روشنه ؟؟؟

------------------

یه روز یاروه از یکی از محله های اصفهان می گذشته،می بینه یه دختر بچه اصفهانی گوشواره های طلا داره،به بچه می گه دختر جون این گوشواره ها رو به من می دی؟ دختره می گه اگه صدای خر در بیاری بهت می دم یارو شروع می کنه به عرعر کردن و بعد می گه گوشواره ها رو بده، دختره بهش می گه تو که خری می دونی اینها طلاست و من که آدمم نیمیدونم طلاست؟
------------------

یه بار یه اصفهانیه داشته با خانوادش از جلوی یه رستوران رد میشده بوی خوب غذا رو احساس می کنن. به بچه هاش میگه بچا اگه بچای خبی باشیند یه دفه دیگه هم از اینجا رددون می کونم.

----------------------

تهرانیه واسه اصفهانیه تعریف میکرده : رفتم خونه ، دیدم زنم داره ظرف میشوره ، بغلش کردم و بردمش توی اتاق ، اصفهانیه سرشو تکون میده و میگه :آآ شیر آ آبـَم واااز!

اگه فکر می کنیداین جوک ها بدآموزی داره تو نظرات بگید تا رمز بذارم

نظرات 2 + ارسال نظر
ماهک دوشنبه 16 دی‌ماه سال 1392 ساعت 01:58 ق.ظ http://mahak5.blogfa.com/

هیچ خوب نبود
ما اصفهانی ها ادم خیلی دست و دلباز ی هستیم
احتمالادوست اصفهانی نداشتی ببینی
چه قددددددددددددددددددددددررررررررررررمااااااااهن!!!

گومو جمعه 26 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 03:34 ق.ظ http://gomo..blogfa.com

خیلی هم با حالب و دوس داشتنی بود

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد